۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

میهمانی ماهی ها

شروع کلمه از من نبود
که بخواهم
ماهیان را
به تماشایش
میهمان کنم
زایش و رویش
گاه به گاه
با بال و پر ققنوسیش
آتش می زند
شعله می کشد
و به تخم می نشیند
شاهنامه که می خواندیم
من بودم و
سهراب و
نوش دارویی
لرزان در دست هایم
پیر شاعر
می گریست و نالان بود
من نیز می گریستم
پیر شاعر قلمش به جوهر ملائک آغشته
می سرود و می گریست
من نیز می گریستم
قلمش
که من بود
خیس
خیس
به جوهر سپید
سیاه می کرد
صفحات کاهی بودنش را
همه سال های رنج
چرخان چرخان
باور داشت
که شروع کلمه از ما نبود
برای میهمانی ماهی ها

۱ نظر:

Unknown گفت...

این کاهی فروتن شعرم
از همواره تو بودن حرف من بیزار گشته است
.............