۱۳۹۱ آذر ۷, سه‌شنبه

سرود حوا



عشق را پله پله بخوان
سرود آسمانی حوا
 نهفته در پیچ و تاب شرم

سیب را مزه مزه کن
طعم باستانی لذت

گام های نانوشته ی باور
هزیان معلق خواهش

شکوفه بزن
شروع شو
در طغیان نا امنی
اولین ستاره باش

۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

صورتک



پنجره
بی تاب کودکی
بخار می کند
صورتک خندان عشق
فریاد می کشد
تصویر مه آلود
و انگشتانی
تشنه ی آفتاب ...

۱۳۹۱ آذر ۳, جمعه

سوگواری



غروب نا به هنگام اندیشه
چپاول وحشیانه باور
خدا را با نام خواندند

لبخند می زند
آفتاب
از پشت ابر

میهمانی اسطوره
رنگ است و حرف و شرم
میهمانی خدایگان
تابوت سرود خوان آواره!

رنگ به چهره می زند
زن
از پس سوگواری فریادها

سرود داوران ناباور
خدا را با نام خویش می خواند !

۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه

برمی خیزم ...

شماره می گذارم بر قدم های خواب

تاب بیاور
دمی دیگر بر می خیزم

رهگذر کوچه های خاموشی
باد را به یاد می آورد

دمی دیگر تاب بیاور

لباس های دیوانه
طوفان را بهانه می کنند

ابتدای خوابگردی کلاغ ها
خورشید وارونه طلوع کرد

خمیازه می کشد زمین

دمی دیگر
بر می خیزم
...

۱۳۹۱ آبان ۲۷, شنبه

سفر



ابر را باور کن
آفتاب همیشگی نیست
شکست نابرابر نور
در کشاکش تسلیم
ابر بی نشانه ی ماه
سلام می کند
به برگ
به آب
به جاده
به راه ...
جاده
بی خبر از ادامه ی راه
سفر آغاز کرد
به اشارت ابر
سفر !
قصه بگو
ملکوت
به خواب رفته است ...