۱۳۹۲ فروردین ۱۷, شنبه

کودکی امروز


ترتیب سال ها بهم ریخته است

کودکی را

بعد جوانی

در آغوش تو می چشم

 

خوابم را معنا کن

گرماگرم خاطره با من باش

 

چهار جهتم ایستاده ای

ویرانه ام خاطرش آسود ...

 

سایه ها

عابران گَزیده به نیش زمان

خرناسه می کشند

 

لای لای نرمآهنگ زمزمه

سماع می کنمت

 

ناتمام کلمه

مستانه پا می جهد

خاطرش آسود

کودکی می کند...

هیچ نظری موجود نیست: