دست اگر بود
شرم بود و شرم
باد آمد و برد
فصل به فصل
رها شاید
بی تعادل خسته
چشم گشوده و ناتوان
عشق اگر باشد
شرم بود و شرم
باد آمد و برد
سایه
آمد و
نرسیده راه
تابید
تابید و پیچ خورده
شکست
شکوفه کرد
طلوع کرد و ستاره شد
عشق اگر باشد
خسته بود و
شرم
آورده راه
ملولِ تابیده سایه
طلوع کرد
شرم بود و شرم
باد آمد و برد
فصل به فصل
رها شاید
بی تعادل خسته
چشم گشوده و ناتوان
عشق اگر باشد
شرم بود و شرم
باد آمد و برد
سایه
آمد و
نرسیده راه
تابید
تابید و پیچ خورده
شکست
شکوفه کرد
طلوع کرد و ستاره شد
عشق اگر باشد
خسته بود و
شرم
آورده راه
ملولِ تابیده سایه
طلوع کرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر